هادی خانیکی،عاطفیمنش
چکیده:
طرح مسئله: ارتباطات سلامت که حوزه جدیدی در مطالعات «ارتباطات توسعه» است، به عنوان یک راهبرد کلیدی در جهت اطلاعرسانی به عموم، پیرامون نگرانیهای آنان نسبت به مسائل بهداشت و سلامت شناخته میشود؛ برآیند آن افزایش آگاهی از ابعاد ویژه بهداشت فردی و جمعی مانند اهمیت سلامت در توسعه است.
«معرفی و طرح حوزه ارتباطات سلامت» از دیدگاه ارتباطات و نیز شناخت دیدگاه کارشناسان آموزش بهداشت نسبت به برنامههای بهداشت و سلامت تلویزیون، مسئله این تحقیق است.
روش: مقاله حاضر در دو بخش نظری و عملی به توصیف و تبیین مفهوم جدید ارتباطات و سلامت و کاربرد آن در ایران پرداخته است. در بخش دوم که موضوع آن سنجش نگرش کارشناسان و تحقیق پیرامون پرسشها و فرضیههاست، از روش پیمایش استفاده شده است. به این منظور پس از طراحی پرسشنامه و توزیع آن در بین دانشجویان دانشکدههای بهداشت سه دانشگاه تهران، شهید بهشتی و ایران، دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد پردازش قرار گرفته است.
یافتهها: این پژوهش نشان میدهد بین مقطع تحصیلی دانشجویان و نحوه نگرش آنان نسبت به برنامههای تلویزیون رابطه معناداری وجود دارد؛ به گونهای که با افزایش مقطع تحصیلی، ارزیابی آنان از میزان موفقیت پیامها و اثربخشی رویکرد فعلی برنامههای سلامتمحور تلویزیون کاهش مییابد.
نتیجه: اهمیت و نقش ارتباطات سلامت در توسعه و ناتوانی پیامهای سلامت در جلب اعتماد مشارکت گروههای مؤثر جامعه ما ایجاب میکند که مطالعات این حوزه به صورت میانرشتهای و توسعهای در دو حوزه نظری و کاربردی سامان یابد.
طرح مسئله
در دهههای اخیر تحولات عمیقی در حوزههای مختلف توسعه رخ داده که شرایط زندگی فردی و اجتماعی افراد را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. در این فرآیند سطح انتظار انسان از کیفیت و امکانات زیستی و محیطی خود به نحو قابل توجهی افزایش یافته و به دنبال آن تغییرات عمدهای در نحوه نگرش و باور افراد نسبت به مؤلفههایی چون امید به زندگی، رفاه، امنیت، سلامت، نشاط روحی و غیره ایجاد شده است. امروزه کارشناسان و صاحبنظران علوم بهداشتی معتقدند که رابطه مستقیمی بین کیفیت زندگی و وضعیت سلامت وجود دارد و این به عنوان یک اصل حیاتی در دوران مختلف حیات بشری از گذشته تا حال، پا برجا بوده است؛ تا جایی که میتوان گفت بالاترین هدف زندگی، جوان مردن در پیرترین سن ممکن بوده و هست. با ظهور ضرورتهای جدید در این حوزه، مجامع بینالمللی به ویژه سازمان جهانی بهداشت (Who) و مراکز علمی و تحقیقاتی، محققان و کارشناسان حوزه علوم بهداشتی طی پژوهشها، نشستها و کنفرانسهای متعدد با همکاری سازمانها، مراکز علمی و نظریهپردازان و پژوهشگران در حوزه علوم اجتماعی، بهبود وضعیت سلامت و ارتقای سطح بهداشت و در نتیجه افزایش کیفیت زندگی افراد و جوامع را در سطح گروهها، طبقات و نقاط جغرافیایی مختلف هدف اصلی تلاشهای جدید علمی و عملی به شمار آورده و پیشبرد این امر را نیازمند همکاری و حمایت بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی سیاسی، اقتصادی در فرآیند توسعه همهجانبه ارزیابی کردهاند.
بر طبق توافقات و تحقیقات به عمل آمده در این زمینه، راهبرد پیشنهادی برای رسیدن به این هدف جایگزین ساختن «پیشگیری» به جای «درمان» و در نهایت انتخاب یک رویکرد جامعهمحور است که در آن به لزوم آموزش مطلوب تکتک افراد جامعه در زمینه سلامت و ارتقای سطح آگاهی بهداشتی تأکید شده است. بدین ترتیب توان آمادگی، مقابله و حل معضلات بهداشتی در هنگام مواجه با شرایط نامطلوب و خطرزا به عنوان توانایی تعریفشده که بر عهده افراد یا مسئولان خاصی نبوده است و نیازمند مشارکت، همکاری داوطلبانه کلیه افراد و به صورت پایین به بالا خواهد بود.
به موازات این دگرگونیها، با گسترش و توسعه ارتباطات و ظهور رسانههای جدید و شبکههای اطلاعرسانی که تا پیش از این بیشتر در حیطه رؤیاها و تصورات بشری جای داشت، حضور رسانهها در همه سطوح فردی و اجتماعی انسانها به یک واقعیت گریزناپذیر تبدیل شده است. به این ترتیب اکنون نقشها و کارکردهای ویژهای برای رسانهها بازتعریف میشود که به اعتبار آن ایجاد و بسط شاخههای جدید علمی و رویکردهای نوین اجتماعی بر پایه ارتباطات و رسانهها ضرورت و اولویت یافته است. اهتمام به برنامههای ارتباطی در حوزه سلامت و بهداشت، مصداقی از این واقعیت است، که حوزه مهم و مستقلی از مطالعات میانرشتهای ارتباطات و توسعه را به خود اختصاص داده است.
در سالهای اخیر رشته «ارتباطات سلامت» در جهان نه تنها به عنوان بخشی از ارتباطات توسعه، بلکه در سطحی همردیف با رشتههای ارتباطات سیاسی، ارتباطات انسانی و مطالعات رسانه قرار گرفته و از اعتبار علمی و جهانی برخوردار شده است.
راهبردهای ارتباطات سلامت عملاً منجر به ایجاد و افزایش توانمندیها و ظرفیتهای ارتباطی هر دو گروه متخصصان بهداشت و کارشناسان ارتباطات در روند شناسایی زمینهها، مجاری و پیامهای سلامتمحور میشوند. علاوه بر آن این راهبردها در طراحی برنامههایی در سطوح خرد و کلان برای قشرهای آسیبپذیر و نیز تعیین اولویتها و خطمشیهای بهداشت و سلامتی برای سیاستگذاران و برنامهریزان و نیز آموزش بیماران و تیمهای مراقبتکننده و اثرگذاری بر روابط ارتباطگران سلامت با گروههای مخاطبان هدف و به طور خلاصه در هموار کردن مسیر توسعه و جلب مشارکت یکایک افراد جامعه نقش محوری دارند.
۱. رهیافتهای نظری
۱-۱- ارتباطات سلامت
ارتباطات سلامت حوزه نوینی است که تمرکز خود را بر «نقش قدرتمندی» که ارتباطات انسانی و رسانهای در ارائه مراقبتهای بهداشتی و ارتقای سطح سلامت ایفا میکند، معطوف کرده است. (Kreps et al. ۱۹۹۸)
برخورداری از یک عرصه سلامت همگانی موفق و مؤثر مستلزم ارتباطات صریح و روشن در تمامی سطوح و مدلهای اکولوژیکی است، از جمله ارتباطات درونفردی، بینفردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی. در هر یک از این سطوح، مجاری ارتباطی متنوعی مورد استفاده قرار میگیرد که طیفی گسترده از ارتباطات چهره به چهره تا ارتباطات جمعی را شامل میشود. ارتباطات سلامت در مقیاس وسیعی از زمینههای اجتماعی، منازل، مدارس، مطب پزشکان، محل کار افراد و نظایر آنها را پوشش میدهد.
به این ترتیب ارتباطات سلامت رشتهای در حال تحول است که دو حوزه ارتباطات و سلامت را به هم مرتبط ساخته و از دل آن رویکردی چندوجهی و میانرشتهای حاصل شده که امروزه به عنوان یک شاخه میانرشتهای مورد توجه مجامع علمی و سازمانهای جهانی قرار گرفته است.
ارتباطات سلامت از رشتههای متعددی شامل آموزش سلامت، ارتباطات اجتماعی، ارتباطات کلامی، بازاریابی، بازاریابی اجتماعی، روانشناسی، مردمشناسی و جامعهشناسی تشکیل شده است. به این لحاظ این رشته اکنون با حوزههای عملی و فعالیتهای مختلف ارتباطی از جمله ارتباطات بین فردی، روابط عمومی، حمایت عمومی، بسیج اجتماعی و ارتباطات حرفهای ارتباط دارد.
رهیافتها و دستاوردهای ارتباطات سلامت سالهاست که به شکل موفقیتآمیزی از سوی نهادهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی سازمانهای غیرانتفاعی و بخشهای تجاری، در جهت پیشبرد و توسعه ملی مورد استفاده قرار گرفته است و به عنوان یک عنصر ضروری در تلاش برای بهبود کیفیت سلامت فردی و جمعی شناخته میشود.
در سطح فردی، ارتباطات کارآمد و اثربخش سلامت میتواند آگاهی فرد را از خطرات سلامت افزایش دهد و محرکهای ترغیبکننده و مهارتهای مورد لزوم را برای کاهش این خطرات فراهم کند. همچنین ارتباطات سلامت میتواند در امر دریافت پشتیبانی از سایر کسانی که در شرایط مشابه هستند، یاریگر باشد و باورهای آنان را تحت تأثیر قرار داده و تقویت کند.
در کنار این تواناییها، ارتباطات سلامت میتواند میزان درخواستهای مطلوب برای دریافت خدمات بهداشتی را افزایش دهد و از سطح درخواستهای نامطلوب و غیرضروری که از سوی افراد مطرح میشود، بکاهد. همچنین ارتباطات سلامت قادر است اطلاعات قابل دسترسی جهت شرکت کردن در ارتباطهای دشوار نظیر انتخاب طرحهای سلامت، مراقبان بهداشتی و درمان را فراهم کند.
در سطح اجتماعی، ارتباطات سلامت میتواند در جهت تأثیرگذاری بر دستورالعمل برنامههای جمعی حمایت از سیاستها و برنامههای سلامت، افزایش تغییرات مثبت در محیط اجتماعی اقتصادی و فیزیکی جامعه، بهبود کیفیت ارائه خدمات درمانی و سرویسهای مراقبتهای بهداشتی و سلامت جمعی و در نهایت تشویق به رعایت هنجارهای اجتماعی که برای بهبود کیفیت زندگی و سلامت جامعه مفید هستند، به کار گرفته شود.
به این ترتیب ارتباطات سلامت قابلیت مشارکت در همه جنبههای پیشگیری و کنترل بیماریها و نیز ارتقای سلامت را دارد و به آن اعتبار میتوان از حوزههای مرتبط با وظایف و عملکرد آن را تفکیک کرد. برخی از این حوزهها عبارتاند از:
•روابط بیمار با متخصصان بهداشت و سلامت
• ارائه اطلاعات سلامتمحور به افراد، جستوجو و استفاده از آن
• پیروی و تبعیت افراد از رژیمهای درمانی و توصیههای بالینی
• انتشار اطلاعات در مورد خطرات سلامتی جمعی و فردی که به آن ارتباطات ریسک گفته میشود.
• طراحی و ارائه پیامهای سلامت جمعی و کمپینها
• بازتاب سلامت در رسانههای جمعی و فرهنگهای مختلف در سطح کلان
• آموزش مصرفکنندگان در رابطه با چگونگی دستیابی به سیستمهای مراقبت سلامت و بهداشت عمومی
• گسترش کاربرد سلامت از راه دور. (Kreps et al. ۱۹۹۸)
ارتباطات سلامت حوزهای مسئلهمحور است که بر شناسایی، بررسی و ارائه راهحلهای کاربردی جهت معضلات ارتقای سطح سلامت و مراقبتهای بهداشتی تمرکز دارد. در حقیقت فرآیندهای ارتباطات سلامت با یک مسئله و پرسش آغاز میشوند و چشمانداز آن ارائه راهحل و یافتن موانع موجود بر سر رفع معضلات بهداشتی و سلامت جامعه و افراد آن است.
تعاریف متعددی از ارتباطات سلامت وجود دارند که در همه آنها به نقش مشابه این رویکرد در فرآیندهای حمایت و بهبود پیامدهای بهداشت فردی و اجتماعی اشاره شده است. به دلیل ماهیت میانرشتهای ارتباطات سلامت، ممکن است برخی از تعاریف قدری با همدیگر تفاوت داشته باشند. با وجود این، نقطه مشترک همه آنها، پذیرش نقشی است که ارتباطات سلامت میتواند در تأثیرگذاری و پشتیبانی از افراد، جوامع، متخصصان در حوزه مراقبتهای بهداشتی، سیاستگذاران و گروههای خاص ایفا کند. به کمک این نقشهاست که اقدام به گزینش و تداوم شیوههای رفتاری، عملکردهای اجتماعی یا تغییر سیاستهایی که در نهایت منجر به بهبود پیامدهای بهداشتی میشود میسر است. بر این اساس درک معنای واقعی ارتباطات سلامت و ایجاد بستر مناسب برای اجرای آن میتواند به مدیران ارتباطات و سایر متخصصان حرفهای برای مراقبتهای بهداشتی کمک کند تا موفق به شناسایی درست نیازهای آموزشی کارکنان و سایر افراد درگیر در فرآیند ارتباطات شوند.
با توجه به این ضرورتها و زمینه میتوان یکی از تعاریف اصلی را در حوزه ارتباطات سلامت که توسط «برنامه مردم سالم ۲۰۱» ارائه شده است مبنا قرار داد. در این تعریف که واژه تأثیر در فرآیند ارتباطات سلامت از جمله مفاهیم اساسی آن است، آمده است.
«ارتباطات سلامت هنر و تکنیک اطلاعرسانی، تأثیر و ترغیب افراد، نهادها و مخاطبان عمومی در مورد موضوعات مهم سلامتمحور است. این حوزه شامل پیشگیری و کنترل بیماریها، ارتقای سطح سلامت و سیاستهای مراقبتهای بهداشتی و مشاغل مرتبط با مراقبتهای بهداشتی نظیر بهبود کیفیت زندگی و سلامت افراد جامعه است.» (Healthy people ۲۰۱۰، Pp: ۱۱-۲۰)
واژه تأثیر که در این تعریف ارتباطات سلامت ارائه شده است، شامل «هنر و تکنیک اطلاعرسانی، نفوذ و تشویق افراد، مؤسسات و مخاطبان عمومی در مورد مسائل مهم بهداشتی و سلامت میشود.»
(U. S Department of Health and Human services، ۲۰۰۵، PP: ۱۱-۲)
۱-۲- ارتباطات سلامت و توسعه
برای پرداختن به ارتباطات سلامت، باید به امر توسعه و به ویژه توسعه انسانی و مؤلفههای وابسته به آن توجه داشت. چرا که بنیانهای علمی و اجرایی این رشته در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه شکلیافته است.
تعریف توسعه از نیازهای انسانی آغاز میشود که صرفنظر از خوراک و پوشاک و مسکن به مسائل زندگی معنوی انسان نیز میپردازد. تجربه تاریخی نشان داده است که این ظرفیت انسان و نهادهای اجتماعی اوست که تعیینکننده و سطح و محتوای توسعه است، پس میتوان نتیجه گرفت که راهبرد توسعهای که پیشینگی (اولویت) را به گسترش ظرفیت انسان و نهادهای اجتماعی میبخشد، از راهبردی که پیشینگی را به توسعه ظرفیت تولید میدهد، مؤثرتر و انسانیتر عمل میکند.» (تهرانیان، بیتا: ۱۴)
با این مقدمه میتوان ارتباطات سلامت را در چارچوب دو مؤلفه مادی و معنوی در توسعه ملی پی گرفت که در مقولهبندی تهرانیان نیز آمده است. بنا به تعریف او توسعه ملی بالا رفتن ظرفیت مادی و معنوی نظام ملی و رسیدن به سطوحی جدید از پیچیدگی، نظم و نوآوری است. (خانیکی، ۱۳۸۴: ۱۱)
بر پایه این تعریف، ارتقای سطح زندگی افراد در جامعه در گرو بالا رفتن کیفیت ابعاد فرهنگی یا اجتماعی اقتصادی، ارتباطی و سیاسی آنان است. از اینرو به کارگیری روابط متقابل و برابر و جلب مشارکت یکایک افراد جامعه، برای پیشبرد امر توسعه ملی، ضرورتی گریزناپذیر است که با تکیه بر آگاهی و علاقهمندی و باورهای آنان امکانپذیر است. در این راه انجام مطالعههای تطبیقی و تاریخی و توجه به تجربهها و درسهایی که از توسعه جوامع دیگر میتوان آموخت راهگشا خواهد بود. تأکید بر نقش مشارکت و همکاری افراد جامعه، بخشی از این درسهاست که خود نیازمند فهم درست ارتباطات چه در مفهوم خرد و چه در مفهوم کلان آن است. آگاهیرسانی و جلب مشارکت از ارتباطات چهرهبهچهره آغاز میشود و همه صورتهای کلان ارتباطات اجتماعی، رسانههای جمعی و ارتباطات نوین و شبکهای را در برمیگیرد. امروز ارتباطات فرآیندی تعریف به شمار میآید که چون از مخاطب آغاز میشود، همه زمینهها و بازخوردهای اجتماعی و سازوکارهای ارتباطی را دربرمیگیرد.
پژوهشها نشان میدهند که راهبردهای ارتباطمحور میتوانند، به منظور ارتقای سطح سلامت، مسائل بهداشتی را به عنوان یک اولویت ارتباطی در دستور کار برنامههای همگانی قرار دهند، پیامهای سلامت را قوت بخشند و انگیزه جستوجوی اطلاعات بیشتر در این زمینه را در افراد افزایش دهند و در بسیاری موارد سبک زندگی سالم و پایدار را نیز به آنان بیاموزند.
به این ترتیب ارتباطات سلامت از ابزار قدرتمندی در زمینه آموزش و اطلاعرسانی به افراد جامعه برخوردار است که میتواند نوع نیازها و تقاضای افراد جامعه را نسبت به شرایط و امکانات مورد لزوم تغییر دهد. بر این اساس یکی از وظایف اصلی ارتباطات سلامت، جایگزین کردن خواستهای مطلوب و تقاضاهای درست مخاطبان و افراد جامعه به جای نیازها و تقاضاهای نامطلوب و نادرست است. این نیازها میتوانند به نحوی که با اهداف توسعه و مشارکت درونی افراد یک جامعه هماهنگ باشند، از طریق ارتباطات سلامت تبیین و مطرح شوند. در واقع سلامت یکی از اساسیترین مؤلفههایی است که تحت تأثیر شرایط اقتصادی اجتماعی قرار دارد، از اینرو پیوند دو سویه بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی و بهبود وضعیت سلامت ایجاب میکند که فرآیند توسعه با تکیه بر برنامههای ارتباطات سلامت از سویی و توسعه همهجانبه و درونزا از سوی دیگر، در مسیری از پایین به بالا و به صورت آگاهانه و مشارکتی در جوامع روستایی و شهری پیش رود و طراحان برنامههای ارتباطات سلامت با توجه به این پیوند متقابل از آن به عنوان ابزار یاریبخش و پیشبرنده امر توسعه همهجانبه و پایدار بهره جویند.
۱-۳- توسعه، عدالت بهداشتی و ارتباطات سلامت
امروز بیشتر توسعهیافتگی اجتماعی را بر پایه کیفیت سلامت اعضای اجتماع، میزان توزیع عادلانه سلامت و رفاه در میان طیفهای مختلف طبقات اجتماعی و نیز میزان محافظت از مردم محروم در برابر عوامل آسیبرسان به سلامت مورد داوری قرار میدهند.
اگرچه به طور کلی وضعیت سلامت در همه جهان بهبود نسبی یافته است، اما هنوز بیعدالتیهای عمدهای در داخل کشورها وجود دارد. در حال حاضر نابرابریهای اسفناکی بر سلامت مردم دنیا سایه انداخته است و این نابرابریهای سلامت بر انسان در کشورهای غنی و فقیر احاطه دارند.
بهبود وضعیت عدالت در سلامت، نیاز به اقدامهایی ورای تمرکز موجود بر علل فوری ایجادکننده بیماریها دارد و نیازمند آن است که به عوامل بنیادی پیدایش آنها توجه ویژهای معطوف شود. اکنون اقدامهای عملی بیشتر ضرورت دارد، نه فقط به خاطر اینکه سلامت منجر به مشارکت بیشتر مردم در اجتماع میگردد و سبب رشد و شکوفایی اقتصادی میشود، بلکه به خاطر اینکه سلامت و عدالت از جمله حقوق اساسی انسان است.
در طول قرن گذشته، امید به زندگی در اروپا تا حدود ۳۰ سال افزایش داشته است و همچنان به رشد صعودی خود ادامه میدهد که این خود مرهون ترکیبی از بهبود شرایط زندگی و کار مردم و نیز پیشرفت در زمینه مراقبتهای بهداشتی است. این در حالی است که در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ میلادی امید به زندگی در جنوب آسیا فقط تا حدود ۱۳ سال افزایش داشته است و فاجعه اینجاست که طی همین مدت برای کودکی که در ناحیه زیر صحرای آفریقا متولد میشود، امید به زندگی افزایشی در حد چهار ماه بیشتر نداشته است. (بهشتیان و دیگران، ۱۳۸۷: ۱۶)
همه نابرابریهای سلامت به یک نسبت غیرمنصفانه و ناعادلانه نیستند و بیعدالتی زمانی بیشتر معنا مییابد که از نابرابریهای قابل اجتناب، اجتناب نشود. بیعدالتی اساسی به تفاوتهای غیرضروری و قابل اجتنابی اشاره دارد که حاکی از غیرمنصفانه و مغرضانه بودن آنهاست.
به این ترتیب سؤال مطرح این است که کدام یک از تفاوتهای سلامت اجتنابناپذیر و کدام یک غیرضروری و نامنصفانه است؟ البته پاسخ به این سؤال از جامعهای به جامعه دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت است، اما در مجموعه هفت عامل اساسی در زمینه تفاوتهای وضعیت سلامتی قابل شناسایی است:
۱. تفاوتهای طبیعی و زیستی
۲. اتخاذ رفتارهای مخرب سلامت نظیر مصرف سیگار
۳. مزایای گذرای سلامت یک گروه نسبت به گروه دیگر در زمان اتخاذ یک رفتار ارتقادهنده سلامت
۴. رفتارهای مخرب سلامت در جایی که امکان انتخاب شیوههای زندگی شدیداً محدود شده است.
۵. مواجهه با شرایط زندگی و کاری ناسالم و استرسزا
۶. دسترسی ناکافی به خدمات ضروری سلامت و نیز خدمات عمومی
۷. انتخاب طبیعی یا فعالیتهای اجتماعی مرتبط با سلامت که سبب سوق دادن افراد ضعیف به سمت طبقات پایینتر اجتماعی میگردد. (کمیسیون عوامل اجتماعی تعیینکننده سلامت، ۲۰۰۷)
بررسیها نشان میدهند که از بین این موارد هفتگانه، موارد ۱، ۲ و ۳ به طور طبیعی تحت عنوان بیعدالتی در سلامت طبقهبندی نمیشوند. اما آنچه از موارد ۴، ۵ و ۶ منتج میشود. قابل اجتناب بوده و بیعدالتی در سلامت قلمداد نمیشوند.
«کمیسیون عوامل اجتماعی تعیینکننده سلامت»، ضمن تأکید بر لزوم توجه به این عوامل، اعلام کرده است که توصیهها و دستورالعملهای این کمیسیون جهت اتخاذ سیاستهای بهداشتی به ندرت مؤثر واقع شده است. آنچه در این میان ضرورت عملی ارتباطات سلامت را تعیین میکند، لزوم آگاهیبخشی و آموزش به افراد محروم و طبقات پایین اجتماع با کمک آموزش همگانی و رسانههاست… پرداختن به نقش رسانهها در شناسایی عوامل نابرابریهای سلامت، معرفی این نابرابریها و طرح راهکارهای کاهش این نابرابریها، از مهمترین ضرورتها در جهت برقراری عدالت بهداشتی است. در کنار این امر، رسانهها قادر هستند با تأثیرگذاری و آگاهیبخشی به سیاستگذاران، پژوهشگران، دستاندرکاران امر سلامت و بهداشت جامعه، رهبران تشکلهای مدنی در سطوح ملی و بینالمللی، در سطح دیگری توجه آنان را امر عدالت بهداشتی معطوف ساخته و در جهت انجام اقدامات مشارکتی و چندجانبه آنان را متقاعد سازند.
۱-۴- رسانه و ارتباطات سلامت
دو بخش عمده از حوزه ارتباطات سلامت وجود دارد که به یکدیگر وابسته میباشند: نخستین بخش «ارائه مراقبتهای بهداشتی» است که چگونگی تأثیر ارتباطات بر نحوه ارائه مراقبتهای بهداشتی را مورد توجه قرار میدهد.
دومین بخش «ارتقای سلامت» است که استفاده اقناعی از پیامهای ارتباطی در رسانهها را به منظور افزایش سطح بهداشت همگانی، مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. این دو بخش ارتباطات سلامت به موازات تقسیمبندی آکادمیک علم ارتباطات پیشرفته و توسط متخصصان این رشته به دو شاخه اصلی «ارتباطات رسانهای» و «ارتباطات انسانی» تقسیم شده است.
ارتباطات انسانی در حوزه «نظام ارائه مراقبتهای بهداشتی» کاربرد دارد و در اصل بخش اول ارتباطات سلامت که شامل نظام سازماندهیشده از خدمات، تجهیزات، کارکنان و مکانهایی است که از طریق آنها افراد، خانوادهها یا گروهها، مراقبتهای سلامت شامل اقدامات تشخیصی، درمانی، پیشگیری و آموزش بیماران را با هدف افزایش، حفظ و بازتوانی سلامت دریافت میکنند. در این نظامها شرکتکنندگان شناسایی شده، تحت درمان قرار میگیرند و در برنامههای مراقبتهای پیشگیری و حفظ سلامت مثل تغییر رژیم غذایی، کاهش وزن، ترک سیگار، غربالگریهای دورهای، ورزش، ایمنسازی و دیگر اقداماتی که ممکن است به درمان یا حفظ سلامت آنها کمک کند، شرکت میکنند. به طور خلاصه، حیطه عملکرد ارتباطات در نظام ارائه مراقبتهای بهداشتی، موضوعاتی نظیر ارتباطات میانفردی و گروهی، ارتباطات پزشک-بیمار، ارتباطات بالینی یا درمانی و ارتباطات مرتبط با تصمیمگیریهای بهداشتی است.
در مقابل حوزه اول، حوزه «ارتقای سلامت» پژوهشگران ارتباطات جمعی را بیشتر جذب خود میکند. وظایف موجود در ارتقای سلامت، شامل نیازسنجی، شناسایی مشکل، تعیین اهداف کلی و اختصاصی، طراحی و اجرای مداخلات و ارزیابی پیامدها میباشد و فواید اطلاعات ارتقای سلامت ممکن است شامل تغییر در دانش و نگرشها، آگاهی افزایشیافته و بهبود کیفیت زندگی و سلامت افراد شود. طراحی، اجرا و ارزیابی «کمپینهای اقناعی ارتباطات سلامت» برای مقابله با خطرات عمده سلامتی و ارتقای سطح بهداشت همگانی، نظیر کمپینهای ارتباطی برای مقابله و پیشگیری از ایدز و بیماریهای قلبی و سرطانها در حیطه عملکرد ارتباطی این حوزه میگنجد. استفاده از ظرفیت رسانههای جمعی، کانالهای ارتباطی متعدد و متخصصان ارتباطات، طراحی پیامهای هدفمند و اختصاصی، تهیه برنامههای بهداشتی و نظایر آن از اقدامات ارتباطاتی مورد نیاز است.
به هر حال، ارتباطات سلامت به تنهایی قادر به ایجاد تغییر در مشکلات مرتبط با سیستم اجتماعی نمیباشد. مسایلی همچون فقر و تنگدستی، تخریب و فرسایش محیط زیست، عدم دسترسی به خدمات بهداشت و درمان و… از جمله معضلاتی هستند که به زیرساختهای جامعه مربوط میباشند. اما برنامههای جامع ارتباطات سلامت باید پژوهشهای نظاممند را از همه عوامل دخیل در امر بهداشت و سلامت و راهبردهایی که میتوانند برای تأثیرگذاری بر این عوامل به کار روند در بر گیرد.
فعالیتهای ارتباطات سلامت اگر به خوبی طراحی شده باشند، قادر هستند به افراد و جامعه یاری برسانند تا درک بهتری از نیازهای خود پیدا کنند و اولویت نیازمندیهای فردی، محیطی و جمعی خود را دریابند. در روستایی که آب آشامیدنی سالم وجود ندارد و عوامل خطرزا جهت ابتلا به بیماریهای واگیردار نظیر مالاریا و… کنترل نشده است، درخواست حضور پزشک متخصص یا بیمارستان تخصصی در اولویت پایینتری قرار میگیرد. چرا که اطلاعرسانی مروجان بهداشتی و انتقال آب لولهکشی سالم، نقش مهمتری خواهد داشت، تا پزشک درمانگر. یک اقدام پیشگیرانه صحیح نیاز به درمان را به شدت کاهش میبخشد. لذا برای رسیدن به درک این نیاز و دستیابی به عملکرد مطلوب درباره خواستهای ضروری توسط افراد جوامع کوچک و بزرگ شهری و روستایی، ارتباطات سلامت و برنامهریزیهای آن مورد لزوم و توجه جدی است.
در این چشمانداز نقش رسانهها در سلامت به عنوان یک عامل اثرگذار و تعیینکننده در باورها، نگرشها و رفتارهای بهداشتی در ادبیات مربوط به این حوزه برجسته میشود. در واقع اولین اقدامات صورت گرفته در این حوزه به نقش و کاربرد رسانهها در انتشار اطلاعات به منظور تأثیرگذاری بر باورها و نگرشهای مخاطبان و در نهایت تغییر رفتارهای سلامت اختصاص داشته است.
به طور کلی حیطه عملکرد و نقشآفرینی رسانهها در ارتباطات سلامت به دو بخش عمده تقسیم میشود:
در بخش اول، آگاهیبخشی و اطلاعرسانی از طریق انتشار مطالب روز، نظیر خبرها و گزارشهایی پیرامون اختراعات و اکتشافات، مباحث پزشکی و بهداشتی، حوادث از قبیل سیل و زلزله و بحرانها و فجایع انسانی و بروز اپیدمیها و نیز مطالب تحلیلی کارشناسان حوزه بهداشت و سلامتی قرار میگیرد که در قالب برنامهها و میزگردهای رسانهای به نیازها و مشکلات بهداشتی جامعه میپردازند.
در بخش دوم که ساخت و پخش برنامههای سرگرمکننده است، فیلمها و سریالهایی مدنظر هستند که با هدف اطلاعرسانی و جلب توجه مخاطب تولید میشوند. این برنامهها با معرفی مدلها، منابع اطلاعاتی و نمایش رفتارهای سالم میتوانند به عنوان عواملی تأثیرگذار در جهت تصمیمگیریهای درست بهداشتی نقشآفرینی کنند.
امروزه در نقاط مختلف جهان، برنامهها و فرآیندهای ارتباطات سلامت را یکی از عمدهترین راهکارهای کاهش معضلات بهداشتی و نابرابریهای سلامت و تسهیل روند توسعه به شمار میآورند. نیاز به شناسایی بسترها و زمینههای فرهنگی و اجتماعی ارتباطات سلامت و مجاری و محتواهای پیامها و نیازهای مخاطبان و در نهایت هماهنگی این مؤلفهها با شرایط اقتصادی و سیاسی موجود، همگی نقش پررنگ ارتباطات سلامت و لزوم استفاده از نظریات و اصول حاکم بر آن را در جهت رسیدن به توسعه پایدار روشن میسازد. استفاده از طرحهای جامع ارتباطات سلامت، مخاطبان را یاری میکند تا درک بهتری از نیازهای خود داشته باشند و توان اولویتبندی تقاضاهای مطلوب را بیابند.
به این ترتیب دانش ارتباطات سلامت پیش از طی یک دوره در منفعل پنداشتن مخاطب، اکنون شناخت و آگاهی نسبت به موقعیتهای فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و نیازمندیهای مخاطبان را یک ضرورت عملی برای جلوگیری از شکست برنامههای خود میداند. موفقیت راهبردهای ارتباطات سلامت در نقاط مختلف دنیا به ویژه در جوامع محروم و در حال توسعه بیانگر این است که در تمامی این برنامهها و توجه به عناصر مؤثر در فرآیند ارتباطات و استفاده هدفمند از رسانهها یعنی جلب مشارکت توأمان کارشناسان و متخصصان ارتباطات از سویی و دستاندرکاران نظام سلامت و خدمات بهداشتی از سوی دیگر نیل به اهداف این برنامههای توسعه را تسهیل کرده است.
در کشور ما نیز با توجه به گستردگیهای جغرافیایی، تنوع فرهنگی و قومی، سطح سواد عموم جامعه در کنار اولویتبندی نیازهای سلامت برای گروههای مختلف اجتماعی و افزایش مراقبتهای بهداشتی و توسعه خدمات باید برای استفاده از برنامههای ارتباطات سلامت در جهت توسعه ملی به آموزش ارتباطات سلامت در سطوح دانشگاهی و تربیت کارشناسان توانا در این حوزه اهتمام ورزید. انجام این مهم با در نظر الگوها و پارادایمهای ارتباطات در جامعه ایران و بهرهمندی علمی از طرحهای جهانی نظام ارتباطات سلامت میسر است که میتواند راهبردها و راهکارها و الگوهای بومی را عرضه دارد. برای حمایت از افزایش فعالیتهای ارتباطات سلامت، پژوهش و ارزیابی در همه اشکال ارتباطات ضروری به نظر میرسد و ضرورت این امر در جهت بنا نهادن یک حوزه نظری و کاربردی که مبتنی بر شواهد است، جدی قلمداد میشود. در نهایت میتوان گفت رهیافتهای جدید نظری و فرصتهای برآمده از آنها بیانگر وجود ظرفیتها و حوزههای مهمی در فرآیند پیشبرد سلامت فردی و جمعی از طریق دانش ارتباطات است. به این منظور برای آزمون کم و کیف این ضرورت به بررسی وضعیت ارتباطات سلامت در تلویزیون از طریق سنجش نگرشهای کارشناسان آموزش بهداشت به عنوان یک مطالعه میدانی نیز پرداخته شده است.
۲. روش
جامعه آماری مورد نظر در تحقیق حاضر، کلیه دانشجویان رشته آموزش بهداشت در دانشکدههای بهداشت دانشگاههای علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی و ایران در سال ۸۹-۱۳۸۸ میباشند. دلیل انتخاب اینجامعه به لحاظ نظری، وجود واحد درسی ارتباطات سلامت در بین دروس این رشته و آشنایی اولیه این گروه با حوزه ارتباطات سلامت بوده است.
این تحقیق با استفاده از تکنیک پرسشنامه در دو بخش پرسشهای مرتبط با ویژگیهای فردی و سؤالات مرتبط با اهداف پژوهش صورت گرفته است.
روش این تحقیق پیمایش است که یکی از روشهای متعارف در حوزه علوم اجتماعی و ارتباطی است. در جریان پژوهش حاضر معرفی یک شاخه علمی و میانرشتهای مدنظر است که در آن علم ارتباطات نقش اساسی ایفا میکند، به این دلیل تکنیکها و الگوهای ارتباطی و نقش رسانهها تلویزیون و موانع ارتباطی که به نظر میرسد در راه رسیدن به اهداف و برنامههای ارتباطات سلامت به وجود آیند، مدنظر بودهاند. برای این منظور پرسشنامهای با ۳۵ سؤال و ۹۲ گویه در میان ۶۳۰ تن از دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی توزیع گردید که از آن میان ۴۵۰ پرسشنامه تکمیل شده و مورد تحقیق قرار گرفتهاند.
۳. یافتههای تحقیق
با توجه به تعداد زیاد گویهها و سنگینی حجم نتایج به دست آمده، در این قسمت پارهای از مهمترین یافتههای توصیفی و تحلیلی پژوهش ارائه میشود.
• در خصوص نظر دانشجویان در مورد محور اصلی برنامههای کنونی بهداشت و سلامتی در تلویزیون، میتوان گفت پاسخگویان محوریت اصلی این برنامهها را اطلاعرسانی و آگاهیبخشی ارزیابی کردهاند.
• در زمینه میزان آشنایی دانشجویان با مفهوم «ارتباطات سلامت» به صورت علمی، میتوان گفت میزان آشنایی پاسخگویان کم نزدیک به متوسط است.
• با توجه به نمره میانگین محاسبهشده دانشجویان بیشترین آشنایی را با حوزه تبلیغات سلامت و کمترین میزان آشنایی را با حوزه کمپین و بسیج رسانهایی سلامت دارند.
• با توجه به نمره میانگین محاسبه شده دانشجویان بیشترین قابلیت پذیرش را در برنامههای مصاحبه با پزشکان و کارشناسان (گفتوگوهای بهداشت و سلامت در سیما) و سپس به ترتیب در برنامههای مستند و گزارشهای تصویر و) کلیپهای نمایشی و طنز و سریالهایی با محوریت مسائل بهداشتی و در نهایت کمترین میزان را در پیام کوتاه، میان برنامهها و زیرنویسهای تلویزیونی ارزیابی کردهاند.
• با توجه به نمره میانگین محاسبه شده دانشجویان اهمیت موانع نام برده را در گسترش استفاده از رسانهها در ارتقای سطح سلامت جامعه در حد متوسط و با اندک تفاوت به ترتیب اهمیت چنین برشمردهاند:
۱. گسستگی و عدم همکاری بین کارشناسان بهداشت و سلامت با کارشناسان رسانه
۲. نحوه ارائه و الگوی ساخت برنامههای تلویزیونی
۳. عدم آگاهی دستاندرکاران برنامهساز نسبت به نیازها و نحوه نگرش مخاطبان
۴. کمبود مهارتهای ارتباطی دستاندرکاران نظام بهداشتی
۵. کمبود اطلاعات بهداشتی دستاندرکاران نظام رسانهای
۶. مشکل اهداف تعیینشده برای برنامههای بهداشتی تلویزیون
• با توجه به نمره میانگین محاسبهشده ارزیابی دانشجویان از راهبردهای بالا بردن اثربخشی برنامههای بهداشتی و سلامت در حد متوسط بوده و با اندک تفاوت به ترتیب اهمیت از این قرار است:
۱. استفاده جدی از کارشناسان و دستاندرکاران سلامت در طراحی و ساخت برنامهها
۲. آموزش مهارتهای ارتباطی به کارشناسان سلامت
۳. شناسایی دقیق گروه مخاطبان و توجه به نیازها و انگیزههای آنها
۴. استفاده از رسانههای مختلف در کنار تلویزیون
۵. پژوهشهای اولیه توسط کارشناسان بهداشتی
۴. نتیجهگیری
ارتباطات سلامت «پیوند حوزه ارتباطات و سلامت» است که امروز به نحو فزایندهای به عنوان یک شاخه علمی در جهان اهمیت یافته است. برای ایران بررسی نقش ارتباطات سلامت رسانه تلویزیون از دیدگاه کارشناسان حوزه سلامت به عنوان یک مطالعه موردی ضرورت دارد تا وضعیت ارتباطات سلامت و ابعاد آن به عنوان مسئله مبتلا به جامعه روشن شود.
با توجه به این نکته و از آنجا که تعداد و حجم واحدهای درسی ارتباطات سلامت و زیرمجموعههای آن در مقاطع بالاتر (کارشناسی ارشد و دکتری) دانشکدههای بهداشت بیشتر ارائه و تدریس میشود، این نتیجهها به دست آمد.
۱. با افزایش آگاهی پاسخگویان از اصول و ابزار ارتباطات سلامت، ارزیابی ایشان از میزان کارآیی برنامهها در رسیدن به هدف اصلی برنامهها (تغییر رفتار مخاطبان) کاهش مییابد. این نتیجه در ارزیابی میزان موفقیت رویکرد فعلی تلویزیون در تولید برنامهها نیز صدق میکند.
۲. در زمینه تأثیر مقطع تحصیلی، نتیجه به دست آمده نسبت معکوس آن را با موارد ذیل نشان میدهد:
• میزان توانایی علمی دستاندرکاران برنامههای تلویزیونی برای ساخت برنامههای سلامتمحور
• میزان تعهد گردانندگان و سیاستگذاران برنامهها نسبت به امر آموزش
• میزان مطابقت الگوهای به کار رفته در برنامهها با اصول آگاهیرسانی و آموزش بهداشت
۳. بر مبنای سؤالات تحقیق، دانشجویان تلویزیون و برنامههای سلامتمحور آن را ابزاری مهم در آموزش و اطلاعرسانی به افراد جامعه ارزیابی میکنند و جایگاه این وسیله ارتباطی را در فرآیندهای ارتباط سلامت ضروری میدانند.
۴. با توجه به میزان آگاهی دانشجویان از رشته ارتباطات سلامت و نحوه ارزیابی پاسخگویان در مقاطع تحصیلی بالاتر، نهادینه شدن مطالعات این حوزه برای کارشناسان رسانه و بهداشت که در امر ارتقای سلامت جامعه فعال هستند ضروری است.
۵. با توجه به این نکته که در نتایج توصیفی، دانشجویان مهمترین موانع برای گسترش استفاده از تلویزیون را گسستگی و عدم همکاری بین کارشناسان دو حوزه، نحوه الگوهای ارائه برنامهها و کمبود شناخت مخاطبان ارزیابی کردهاند. در اینجا میتوان بر لزوم آموزش ارتباطات سلامت در عرصههای ارتباطی تأکید مجدد داشت و با توجه به ضعفها، ناکارکردیها و کژکارکردیهای پیامهای تلویزیونی سلامت و ناتوانی ارتباطات سلامت در جلب اعتماد و مشارکت مؤثر و فعال مخاطبان، به تدارک و ساماندهی مطالعات توسعهای در این حوزه ارتباطی به صورت میان رشتهای اهتمام ورزید. اینگونه مطالعات نوعاً باید هر دو حوزه نظری و عملی را شامل شوند و بتوانند به ترتیب «تسهیلگران ارتباطی» در زمینه «ارتقای سلامت» کمک کنند.
منابع و مآخذ
•خانیکی، هادی (۱۳۸۴)، بنیانهای مطالعات ارتباط و توسعه ملی در ایران، فصلنامه علوم اجتماعی، دانشگاه علاوه طباطبایی، شماره ۲۸ و ۲۹.
• دیدارلو علیرضا و شجاعیزاده داود و محمدیان هاشم، (۱۳۸۸)، برنامهریزی ارتقا و سلامت بر اساس مدلهای تغییر رفتار، تهران: نشر آثار سبحان.
• رفیعیفر، شهرام و دیگران، (۱۳۸۳)، دستورالعمل فنی برنامههای آموزش سلامت، تهران، نشر تندیس.
• رفیعیفر، شهرام و همکاران، (۱۳۸۴)، برنامه آموزش و ارتقای سلامت مبتنی بر توانمندسازی مردم و جوامع، تهران، نشر تندیس.
• سورین، ورتر و تانکارد، جیمز، (۱۳۸۱)، نظریههای ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
• شورای پژوهش حوزه سلامت برای توسعه COHRED، (۱۳۸۲)، پژوهش در ضرورتهای ملی و تعیین اولویتها، ترجمه مازیار جاوید روزی و دیگران، تهران، انتشارات اندیشمند.
• فصلنامه پژوهش و سنجش، رسانه و سلامت، شماره ۴۹، تابستان ۱۳۸۶، انتشارات سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
• فصلنامه پژوهش و سنجش، رسانه و سلامت، شماره ۵۰، تابستان ۱۳۸۶، انتشارات سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
• مودست، نائومی و تایایوز، تری، (۱۳۸۶)، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم آموزش و ارتقای سلامت، ترجمه محسن شمس، تهران، انتشارات تندیس.
• Fishbein M، Cappella J، Hornik R، Sayeed S، Yzer M، Aher M، Ahern RK. (۲۰۰۲). «The role of theory in developing effective antidrug public service announcements». In Mass Media and Drug Prevention: Classic and Contemporary Theories and Research، ed. WD Crano، M Burgoon، pp. ۸۹-۱۱۷. Mahwah، NJ: Erlbaum
• Health Communication، Healthy People ۲۰۱۰. Lead Agency: Office of Disease Prevention and Health Promotion.
• Hornik، R. «Public Health Communication: Making Sense of Contradictory Evidence.» In R. Hornik (ed.)، Public Health Communication: Evidence For Behavior Change. New York: Erlbaum، ۲۰۰۲.
• K. Glanz، F. M. Lewis، and B. K. Rimer (eds.)، Health Behavior and Health Education: Theory، Research، and Practice. San Francisco: Jossey-Bass، ۱۹۹۰.
• Kreps، G. L.، and Thornton، B. C. Health Communication: Theory and Practice. (۲nd ed.) Prospect Heights، III.: Waveland Press، ۱۹۹۲.
• Randolph، W.، and Viswanath، K. (۲۰۰۴). «LESSONS LEARNED FROM PUBLIC HEALTHMASS MEDIA CAMPAIGNS: Marketing Health in a Crowded Media World». In Annual Review of Public Health. (pp. ۴۱۹-۳۷). By Hunter College Library
• Schiavo، R. (۲۰۰۷). Health Communication: from theory to practice. ۱st ed، John Wiley & Sons، USA.
• Viswanath، K.، Finniegan، J. R.، Hannan، P. J.، & Luepker، R. V. (۱۹۹۱). «Health and knowledge gaps: Some lessons from the minnesota Hearth Health Program». American Behavioral Scientist، ۳۴، ۷۱۲-۷۲۶.